رویدادهای جدید اواخر 7 ماهگی
عزیز دلم، جیگر مامان این روزها خیلی خیلی جیگر و ماه شدی عزیزم،، خیلی بیشتر با خودت سرگرم هستی و بازی میکنی و میزاری مامی به کارهاش برسه، هر روز که میگذره خوردنی تر و دوست داشتنی تر میشی عزیزم، خیلی خیلی خیلی، اندازه یه دنیا دوست دارم پسر نازم. از خدا میخوام که توان و لیاقتی بهم بده که بتونم مامان خوبی برات باشم و تو پسر نازم هم در آینده، پسر خوب و دوست داشتنی و مهربون مامان و بابا باشی جیگرم و قدردان زحمتای پدر و مادرت باشی.
راستی تو این ماه چند اتفاق خوب افتاد: مامانت خاله شد عزیزم، خیلی خیلی خوشحال شدم و اینکه یه دختر خاله و ناز و تپلی و دوست داشتنی به جمع ما اضافه شد عروسکم. البته خاله و دختر خاله نازت اینجا نیستن و فرسنگها از اینجا دورن، ولی خدا کنه که زود به زود بیان ایران.
و البته به میمنت و برکت ورود آیلین ناز و دوست داشتنی به این دنیا، تو هم تونستی سینه خیز جلو بری و از اینجا بود که شیطونیهای پسر نازم شروع شد و دیگه نمیشه یه لحظه تو رو تنها گذاشت،همین چند روز پیش بود که یه لحظه تنهات گذاشتم داشتی مثل بز بز قندی کاغذ میجویدی. و تو این ماه تونستی بدون کمک بشینی عزیز مامان.
چند روزم بود که اصوات ددددد، ق ق ق ق، گ گ میگفتی.